شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۲ - آشیان عنقا

۱

زین همرهان همراز من تنها تویی تنها بیا

باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا

۲

یارب که از دریادلی خود گوهر یکتا شوی

ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

۳

ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس

ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

۴

ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده‌اند

در رشتهٔ پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

۵

مفتون خویشم کردی از حالی که آن شب داشتی

بار دگر آن حال را کردی اگر پیدا بیا

۶

شرط هواداری ما شیدایی و شوریدگی‌ست

گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

۷

در کار ما پروایی از طعن بداندیشان مکن

پروانه گو در محفل این شمع بی‌پروا بیا

۸

دنیا و مافیها اگر نااهلت ارزانی کند

با سرگرانی بگذر از دنیا و مافیها بیا

۹

کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون

اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا

۱۰

راه خرابات است این بی‌پا شدی با سر برو

یعنی گرفته شعلهٔ شوقت به سر تا پا بیا

۱۱

گر شهریاری خواهی و اقلیم جان از خاکیان

چون قاف دامن باز چین زیر پر عنقا بیا

تصاویر و صوت

پری سانکنی عندلیب :

نظرات

user_image
عبدالله تائق
۱۳۹۱/۰۲/۱۱ - ۰۵:۱۴:۵۴
با درودنمیدانم چرا وقتی اشعار شهریار را مرور میکنم حالم منقلب مشود. دلم تنگ میشود.روحش قرین رحمت الهی
user_image
ehsan۷۹
۱۳۹۱/۰۳/۲۱ - ۰۷:۳۹:۵۷
این دوست عزیزمون راست میگهمنم وقتی شعراشو میخونم یه حس دلتنگی بهم دست میدهواقعا خدا رحمتش کنه...
user_image
حسین غریب
۱۳۹۱/۰۷/۲۲ - ۰۱:۱۶:۲۸
شهریارا سخنت روح و روان داد مرابرد تا عالم بالا ، دل و جان داد مرافاش گویم که توازنطق علی لبریزیمادح شاه نجف شاعری از تبریزی
user_image
مجید
۱۳۹۳/۰۹/۱۵ - ۱۸:۰۶:۳۴
دقیقابگمانم دلیلش ناکامی تو رسیدن به معشوقش بوده مخصوصا این شعرشو من میخونم خیلی دلتنگ میشم :(دونن آخشام چاغی سن‌سیز منی آغلاتدی یاغیشیادیما سالدی سنی مطلبینه چاتدی یاغیش...
user_image
sunset
۱۳۹۶/۰۱/۱۱ - ۰۷:۳۹:۲۹
به نام خداامیدوارم که جسارت و بی ادبی و بی عفتی من را ببخشیدگاهی وقت ها دنبال دلیل می گردی که چرا عاشق فلان کس شدی؟بین این همه آدم...منم وقتی فکر می کنم چرا عاشق دختر خانمی شدم، به یک حسی می رسم که شهریار عن را تو این شعر عالی گفته:"مفتون خویش کردی از حالی که آن شب داشتیبار دگر آن را حال کردی اگر پیدا بیا"یا علی
user_image
سفید
۱۴۰۱/۱۰/۰۳ - ۱۸:۰۳:۳۵
  کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا...