شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۳۵ - دیوانه و پری

۱

آن کبوتر ز لب بام وفا شد سفری

ما هم از کارگه دیده نهان شد چو پری

۲

باز در خواب سر زلف پری خواهم دید

بعد از این دست من و دامن دیوانه سری

۳

تا مگر باز به خاک سر کوی تو رسم

چون صبا شیوهٔ خود ساخته‌ام دربه‌دری

۴

منم آن مرغ گرفتار که در کنج قفس

سوخت در فصل گلم حسرت بی بال و پری

۵

دوش با یاد گل روی تو از شبنم اشک

به چمن ریختم آب رخ گلبرگ طری

۶

چه که آن آهوی مشکین سیه چشم گشود

از سر زلف سیه نافهٔ خونین‌جگری

۷

خبر از حاصل عمرم نشد آوخ که گذشت

اینهمه عمر به بی حاصلی و بی خبری

۸

دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت

تا به هوش آمدم از ناله مرغ سحری

۹

باش تا هاله صفت دور تو گردم ای ماه

که من ایمن نیم از فتنه دور قمری

۱۰

نه من از کوه فراقت کمری گشتم و بس

زیر این بار گران، کوه نماید کمری

۱۱

یاد آن طفل نوآموز فریبنده به خیر

که دم از علم و ادب می‌زد و صاحب‌نظری

۱۲

منش آموختم آئین محبت لیکن

او شد استاد دل آزاری و بیدادگری

۱۳

وه که در چشم خود از بی‌پسری پروردم

طفل اشکی که به رخ می‌دود از بی‌پدری

۱۴

به، که تنها ننهم گوشهٔ تنهایی را

کاین دهد توشهٔ دانایی مرد هنری

۱۵

سرو آزادم و سر بر فلک افراشته ام

بی ثمر بین که ثمردارد از این بی ثمری

۱۶

شهریارا به جز آن مه که بری گشته ز من

پری اینگونه ندیدیم ز دیوانه بری

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
مرتضی
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۲:۰۷:۱۳
وزن شعر: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
user_image
مرتضی
۱۳۹۲/۱۰/۲۹ - ۰۲:۱۴:۴۳
در مصراع دوم از بیت اول ماهم یک کلمه است و فاصله بین ما و هم زاید است.
user_image
محسن
۱۳۹۹/۰۹/۰۶ - ۰۷:۲۰:۱۴
با سلام در بیت آخر مفهونی بیان شده در ارتباط با "پری و دیوانه" که من در این قطعه سعدی هم مشاهده کردم:سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲/اگر کسی از دوستان در مورد این مفهوم اطلاعی داره لطفا بگه ممنون.
user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۱/۱۲/۲۲ - ۱۱:۵۶:۱۷
دوش غوغای دل سوخته مدهوشم داشت تا به هوش آمدم از ناله ی مرغ سحری..... ... منش آموختم آئین محبت لیکن او شد استاد دل‌آزاری و بیدادگری... ... سرو آزادم و سر بر فلک افراشته‌ام بی‌ثمر بین که ثمر دارد از این بی‌ثمری :)  
user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۲/۰۱/۱۹ - ۱۷:۱۶:۱۰
او شد استاد دل آزاری و بیداد گری........