شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۴۰ - خال برنده

۱

دستی که گاه خنده به آن خال می‌بری

ای شوخ سنگدل دلم از حال می‌بری

۲

هرکس به نرد حسن تو زد باخت پس بگو

دست از حریف خویش بدان خال می‌بری

۳

چالی فتد به گونه‌ات از نوشخند و دل

زان خال اگر گذشت بدین چال می‌بری

۴

مهتاب شب که سرو چمانی به طرف جوی

چون سایه‌ام کشیده و به دنبال می‌بری

۵

یک شب به ماه روی تو خوش بود فال ما

ای سنگدل که آینهٔ فال می‌بری

۶

دنبال تست این هو و جنجال عاشقان

باری برو که این هو و جنجال می‌بری

۷

ای باد در شکنج سر زلف او مپیچ

هرچند بوی مشک به توچال می‌بری

۸

هرساله گوی حسن به چوگان زلف تست

این تاج افتخار نه امسال می‌بری

۹

بر چهرهٔ تو پیچهٔ مشکین حجاب نیست

جانا مکن که آب به غربال می‌بری

۱۰

رویین‌تنان شعر شکستی تو شهریار

رستم اگر نه‌ای نسب از زال می‌بری

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
سعید شیخ الاسلامی کردستانی
۱۳۸۸/۰۸/۱۵ - ۱۰:۰۸:۱۳
زنده یاد استاد بی بدیل تنبک ، ناصر فرهنگفر ، تصنیف دلکشی را درمایه ی ابوعطا خوانده وجان تازه ای به این غزل بخشیده است .
user_image
رضا
۱۳۹۲/۰۱/۲۷ - ۲۳:۵۰:۲۵
به نظر میرسه که در مصرع اول از بیت ششم به جای کلمه شکج باید کلمه شکنج جایگزین گردد
user_image
نیشتر
۱۴۰۰/۱۱/۰۶ - ۱۳:۰۸:۳۵
یکشب به ماه روی تو خوش بودفال ما         ای سنگدل که آینه فال می بری بر چهره تو پیچه مشکین حجاب نیست          جانا مکن که آب به غربال می بری
user_image
مشهود دهقانی هشجین
۱۴۰۲/۰۱/۱۴ - ۰۰:۵۱:۲۰
درود. در بیت چهارم "و" اضافه است و وزن شعر را خراب می کند. باید به این شکل باشد: چون سایه ام کشیده به دنبال می بری