شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۵۲ - اخگر نهفته

۱

ای دل به ساز عرش اگر گوش می‌کنی

از ساکنان فرش فراموش می‌کنی

۲

گر نای زهره بشنوی ای دل به گوش هوش

آفاق را به زمزمه مدهوش می‌کنی

۳

شب کز نهیب شیر فلک خفته‌ای خراب

خواب سحر حواله به خرگوش می‌کنی

۴

چون زلف سایه پنجه درافکن به ماهتاب

گر خواب خود مشوش و مغشوش می‌کنی

۵

بر ابر پاره گوشهٔ ابروی ماه بین

گر خود هوای زلف و بناگوش می‌کنی

۶

عشق مجاز غنچه عشق حقیقت است

گل گو شکفته باش اگر بوش می‌کنی

۷

از من خدای را غزل عاشقی مخواه

کز پیریم چو طفل قلمدوش می‌کنی

۸

زین اخگر نهفته دمیدن خدای را

بس اخگر شکفته که خاموش می‌کنی

۹

ناقوس دیر را جرس کاروان مگیر

سیمرغ را مقایسه با قوش می‌کنی

۱۰

با شیر از گوزن حکایت کنند و میش

خود کیست گربه تا سخن از موش می‌کنی

۱۱

من شاه کشور ادب و شرم و عفتم

با من کدام دست در آغوش می‌کنی

۱۲

پیرانه‌سر مشاهده خط شاهدان

نیش ندامتی است که خود نوش می‌کنی

۱۳

من خود خطا به توبه بپوشم تو هم بیا

گر توبه با خدای خطا پوش می‌کنی

۱۴

گو جام باده جوش محبت چرا زند

ترکانه یاد خون سیاووش می‌کنی

۱۵

دنیا خود از دریچه عبرت عزیز ماست

زین خاک و شیشه آینه هوش می‌کنی

۱۶

با شعر سایه چند چو خمیازه‌های صبح

ما را خمار خمر شب دوش می‌کنی

۱۷

تهران بی‌صبا ثمرش چیست شهریار

نیما نرفته گر سفر یوش می‌کنی

تصاویر و صوت

بهمن کلانتری :

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۳/۱۱/۱۸ - ۰۳:۳۲:۴۸
هوشنگ ابتهاج،ه.الف سایه، ضمن این بیت شعر: "امشب به قصه ی دل من گوش میکنیفردا مرا چو قصه فراموش میکنی" نامه ای به استاد شهریار و دیگر شاعران مطرح آن روزگار می‌نویسد و از ایشان می‌خواهد که به تهران بیاینـد و در یک مراسم شعر خوانی شرکت کنـنـد و در ضمن یک غزل عاشقانه هم با همین وزن و قافیه برای این مراسم بـسُراینـد . استاد در جواب نامه "سـایـه" غزل یالا را می‌سُراینـد و به اتفاق نظر دیگر شرکت کننده ها جایزه بهترین شعر در آن مجلس تقدیم شهریار، این ترک پارسی گوی ادبیات ما می گردد.
user_image
سعید
۱۳۹۳/۱۱/۱۸ - ۰۳:۳۸:۲۱
با توجه به بیت " تهران بی صبا ثمرش چیست شهریار//نیمانرفته گر سفر یوش میکنی" باید تاریخ سرایش این شعر بین سالهای 1336 و 1338 باشه، چون استاد صبا سال 36 و نیما نیز در سال 38 بدرود حیات گفتند.خدایشان رحمت کناد.
user_image
بهمن کلانتری
۱۴۰۰/۰۹/۲۵ - ۰۱:۴۱:۱۰
با سلام خدمت اساتید خواهشمند است بیت: پیرانه سر مشاهده‌ی خط شاهدان نیش ندامتی است که خود نوش می‌کنی را توضیح دهید بسیار سپاسگزارم
user_image
علی شهودی
۱۴۰۲/۰۴/۲۱ - ۱۲:۱۲:۳۶
بسمه تعالی در خوانش شعر توسط عندلیب در چند جای اشتباه رخ داده است :    در مصرع : گو جام باده جوش محبت زند ، چرا ؟  چرا را قبل از فعل زند خوانده و معنی را کلا عوض کرده است  در مقطع شعر : تهران  بی صبا ثمرش چیست شهریار  تهران بایستی با کسره خوانده شود