شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۵۳ - غوغا می‌کنی

۱

ای غنچه خندان چرا خون در دل ما می‌کنی

خاری به خود می‌بندی و ما را ز سر وا می‌کنی

۲

از تیر کج‌تابی تو آخر کمان شد قامتم

کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می‌کنی

۳

ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه را

با دوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می‌کنی

۴

آتش پرید از تیشه‌ات امشب مگر ای کوهکن

از دست شیرین درددل با سنگ خارا می‌کنی

۵

با چون منی نازک‌خیال ابرو کشیدن از ملال

زشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می‌کنی

۶

امروز ما بیچارگان امید فرداییش نیست

این دانی و با ما هنوز امروز و فردا می‌کنی

۷

دیدم به آتش‌بازی‌ات شوق تماشایی به سر

آتش زدم در خود بیا گر خود تماشا می‌کنی

۸

آه سحرگاه ترا ای شمع مشتاقم به جان

باری بیا گر آه خود با ناله سودا می‌کنی

۹

ای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدن

در گوشه میخانه هم ما را تو پیدا می‌کنی

۱۰

ما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمن

شورافکن و شیرین‌سخن اما تو غوغا می‌کنی

تصاویر و صوت

شهرِ یار ج۱ - غزلیات، قطعات، رباعیات - تصویر ۶۳
نوح منوری :
پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
مجتبی
۱۳۸۹/۰۵/۲۸ - ۱۵:۲۷:۳۵
من یک متن دارم که بیت اولش این هست: گل خندان گرنخندد چه کند؛علم ازمشک نبندد چه کند:وادامش این غزل ازشهریار است که در153 امده است ایا درست میگویم؟
پاسخ: با تشکر، بیتی که آورده‌اید هموزن این غزل نیست، لذا نمی‌تواند جزء آن باشد.
user_image
نیما
۱۳۹۰/۱۱/۲۷ - ۱۲:۱۱:۱۵
با سلام.در این آدرس بیت های دیگری نیز برای این شعر آمده است:پیوند به وبگاه بیرونی
user_image
مصطفی
۱۳۹۱/۰۳/۱۸ - ۰۹:۴۷:۵۲
با سلام من متن شعر را جای دیگر به نحو زیر دیده ام ولی منبع درستی ندارم فقط سوال دارم که کدام درست است ..ای غنچه ی خندان چرا خون در دل ما می کنیخاری به خود می بندی و ما را ز سر وامی کنیاز تیر کجتابی تو آخر کمان شد قامتم کاخت نگون باد ای فلک با ما چه بد تا می کنیای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه رابادوست هم رحمی چو با دشمن مدارا می کنیآتش پرید از تیشه ات امشب مگر ای کوهکناز دست شیرین درد دل با سنگ خارا می کنیبا چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملالزشت است ای وحشی غزال اما چه زیبا می کنیامروز ما بیچارگان امید فردائیش نیستاین دانی و با ما هنوز امروز و فردا می کنیدیدم به آتش بازیت شوق تماشایی به سرآتش زدم در خود بیا گر خود تماشا می کنیآه سحرگاهم ترا ای شمع مشتاقم به جانباری بیا گر آه خود با ناله سودا می کنیای غم بگو از دست تو آخر کجا باید شدندر گوشه ی میخانه هم ما را تو پیدا می کنیما شهریارا بلبلان دیدیم بر طرف چمنشور افکن و شیرین سخن اما تو غوغا می کنی
user_image
علی درخشان
۱۳۹۳/۰۴/۲۳ - ۱۶:۲۰:۵۹
در غزل 153 در بیت4 در مصراع دوم به جای (زشت است) نوشته شود(زشت آید) بهتر خوانده می شود.ونیز دربیت5در مصراع اول به جای(فرداییش نیست) نوشته شود(فردایی ندید)بهتر خوانده می شود.
user_image
محمد امین
۱۳۹۳/۰۸/۳۰ - ۱۳:۲۶:۵۱
بسم الله الرحمن الرحیمدرکتاب سرود فرشتگان(مجموعه غزلیات شهریار) بامقدمه وشرح حال یدالله عاطفی و خوشنویسی اشعار یدالله عاطفی انتشارات زرین چاپ دوم 1391این غزل رابه همان صورت صطفی عرض کرده اند آورده است لطفا اصلاح کنید
user_image
محمد
۱۳۹۳/۰۹/۰۲ - ۱۶:۰۲:۳۰
خیلی شعر خاصیه
user_image
محمد
۱۳۹۳/۰۹/۰۲ - ۱۶:۰۵:۵۷
منظور خار در بیت اول میتونم بپرسم چیه
user_image
محمد امین
۱۳۹۳/۰۹/۱۰ - ۱۴:۱۱:۰۰
بسم الله الرحمن الرحیمآقامحمد خار به خود بستن در این بیت کنایه از اینه که یه کاری میکنی که ما رو از خودت دور کنی
user_image
محمد حسین
۱۳۹۴/۱۰/۰۴ - ۱۷:۳۷:۳۵
بسم الله الرحمن الرحیمبه نظر می رسد خار به خود بستن حاظر شدن معشوق با دیگرانی که هرگز ملاطفت و ملایمتی با او ندارند مانوس شدن و مرتبط شدن است. اما با عاشق دلسوخته خود حاظر نیست مانوس شود
user_image
علی
۱۳۹۵/۰۵/۱۳ - ۱۶:۰۴:۴۲
وقتی میخواین گلی رو بچینید خار مانع میشه شهریار اینجا به همین موضوع اشاره داره در مصرع اول معشوق تشبیه به گل شده و در مصرع دوم کم محلی ها و ناملایمتی هایی که باعث میشه شهریار به معشوق نرسه رو به خار تشبیه کرده
user_image
لیلی رابربند
۱۳۹۷/۰۶/۰۸ - ۱۶:۰۶:۱۹
این شعر رو از طفولیت حفظ بودم چون سنم خیلی کم بود خاطرم‌ نیست ازروی چه نسخه میتونه باشه ولی بیت سوم اینچنین بود ای شمع رقصان با نسیم آتش مزن پروانه رابا دوست بی رحمی و با دشمن مدارا میکنی
user_image
حنا
۱۳۹۷/۰۷/۲۲ - ۱۷:۴۰:۵۷
منظور بیت اول زمانی بوده که شهریار جلوی در عشقش منتظرش میمونده اما هر سری عشقش با کسی میومده بیرون خار منظور اون شخص بوده که همراهش بوده
user_image
امید
۱۳۹۹/۰۸/۲۰ - ۰۹:۳۶:۳۳
یکی به من میتونه استعاره این بیت رو بگه. ای غنچه خندان....
user_image
علی کشازرع
۱۴۰۱/۱۰/۲۰ - ۱۷:۴۳:۲۱
با چون منی نازک خیال ابرو کشیدن از ملال زشت است ای وحشی‌غزال اما چه زیبا می‌کنی واژه ی نازک در این بیت نقش عجیبی در تصویر سازی معشوق پیش چشم مخاطب ایفا می‌کند. البته به صورت غیر مستقیم. چرا که به عنوان صفت برای خیال خود شاعر در نظر گرفته شده اما نازکی ابرو و هلالی شکل بودنش رو پیش چشم حاضر می‌کند. و نکته ی دیگری که این بیت را خیلی برجسته کرده حذف مفعول 《این کار را》 قبل از ردیف می کنی است... این کار را؛ یعنی ابرو کشیدن از ملال