شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۱۵۷ - ماه هنرپیشه

۱

تا چند کنیم از تو قناعت به نگاهی

یک عمر قناعت نتوان کرد الهی

۲

دیریست که چون هاله همه دور تو گردم

چون بازشوم از سرت ای مه به نگاهی

۳

ماه از پی دیدن بود ای شوخ و گذشتن

اما که گذشتن نتوان از چو تو ماهی

۴

بر هر دری ای شمع چو پروانه زنم سر

در آرزوی آن که بیابم به تو راهی

۵

شب‌ها همه دنبال رفیق توام اما

او هم‌قدم ماهی و من همدم آهی

۶

نه روی سخن گفتن و نه پای گذشتن

سرگشته ام ای ماه هنرپیشه پناهی

۷

هر شب تو و یاران نوازنده ولیکن

عشق تو به ما هم برسد گاه به گاهی

۸

در فکر کلاهند حریفان همه هشدار

هرگز به سر ماه نرفته است کلاهی

۹

گمره مشو ای ماه که از شاهد گمراه

در هر قدمی راه زند چاله و چاهی

۱۰

بگریز در آغوش من از خلق که گلها

از باد گریزند در آغوش گیاهی

۱۱

در آرزوی جلوه مهتاب جمالش

یا رب گذراندیم چه شبهای سیاهی

۱۲

یک عمر گنه کردم و شرمنده که در حشر

شایان گذشت تو مرا نیست گناهی

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
رحیم
۱۳۹۲/۰۴/۳۱ - ۰۰:۰۲:۳۲
با سلام فقط میتونم بگم محشره.
user_image
امین کیخا
۱۳۹۲/۰۴/۳۱ - ۰۲:۵۴:۰۶
رحیم جان محشره و عالیه بس نیست بیا ارزیاب باشیم درود به تو .
user_image
پویا
۱۳۹۲/۱۰/۲۲ - ۰۱:۲۴:۴۳
با عرض سلام استاد تو این شعر گل کاشتن به مولا عاشق گل کاشتن استادم
user_image
هادی
۱۳۹۴/۰۸/۰۵ - ۱۵:۲۷:۵۵
خوبه فقط یکی دو بیتش کمه
user_image
یاسمن ع
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ - ۱۸:۰۷:۲۶
کسی میتونه بیت اول رو تعبیر کنه برام؟
user_image
..
۱۳۹۸/۰۵/۰۴ - ۲۲:۰۹:۲۱
به جای شکایت باید دید ایراد کار کجاست..