شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۲۵ - چراغ هدایت

۱

کنون که فتنه فرا رفت و فرصت است ای دوست

بیا که نوبت انس است و الفت است ای دوست

۲

مباز فرصت خو گر فراستی داری

که فتنه منتظر وقت و فرصت است ای دوست

۳

دلم به حال گل و سرو و لاله می‌سوزد

ز بس که باغ طبیعت پرآفت است ای دوست

۴

مگر تاسفی از رفتگان نخواهی داشت

بیا که صحبت یاران غنیمت است ای دوست

۵

عزیز دار محبت که خارزار جهان

گرش گلی است همانا محبت است ای دوست

۶

به کام دشمن دون دست دوستان بستن

به دوستی که نه شرط مروت است ای دوست

۷

فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد

که آسیای طبیعت به نوبت است ای دوست

۸

تهی شود ز گل و خار آستین قضا

به دامن من و تو تا چه قسمت است ای دوست

۹

بیا که پرده پاییز خاطرات‌انگیز

گشوده‌اند و عجب لوح عبرت است ای دوست

۱۰

مآل کار جهان و جهانیان خواهی

بیا ببین که خزان طبیعت است ای دوست

۱۱

چراغ دیدهٔ بیدار، پرتوی ندهد

که چشم دل همه در خواب غفلت است ای دوست

۱۲

گناه بخت چه باشد که همّتی کوتاست

قبای بخت به بالای همّت است ای دوست

۱۳

گرت به صحبت من روی رغبتی باشد

بیا که با تو مرا حق صحبت است ای دوست

۱۴

جوان فطیر تواند شدن که صحبت پیر

خمیرمایهٔ خبّازِ فطرت است ای دوست

۱۵

به چشم باز توان شب شناخت راه از چاه

که شهریار چراغ هدایت است ای دوست

تصاویر و صوت

شهرِ یار ج۱ - غزلیات، قطعات، رباعیات - تصویر ۳۹
عندلیب :

نظرات

user_image
ali
۱۳۹۱/۰۱/۱۰ - ۰۹:۴۳:۳۷
من ادبیاتم خیلی خوب نیست ولی این شعرمآل کار جهان و جهانیان خواهیبیا ببین که خزان طبیعتست ای دوستبه نظرم آمال صحیح تر باشه
user_image
کیم من؟
۱۳۹۲/۰۸/۱۱ - ۰۷:۵۶:۲۳
درود بر دوستانمآل یعنی سرانجام، عاقبتآمال یعنی امیدها و آرزوهامآل درسته علی آقا
user_image
علی
۱۳۹۹/۰۴/۲۶ - ۱۶:۳۵:۳۲
سلام و عرض ادب و خسته نباشیددوستان لطف کنید و معنی این بیت رو توضیح بدید:به کام دشمن دون دست دوستان بستنبه دوستی که نه شرط مروتست ای دوست
user_image
Polestar
۱۴۰۰/۰۵/۱۸ - ۰۵:۵۳:۵۳
در
پاسخ به علی: به کام دشمن دون، یعنی به نفع دشمن فرومایه به دوستی، یعنی سوگند به پیمان دوستی مروّت: انسانیت مفهوم بیت: اینکه بیایی دست دوستانت رو ببندی به نفع دشمنانت، سوگند به پیمان مقدس دوستی که این کار بر خلاف شرایط انسانیت است.