شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۶۶ - به یاد استاد فرخ

۱

فَرُّخا از تو دلم ساخته با یاد هنوز

خبر از کوی تو می‌آوردم باد هنوز

۲

در جوانی همه با یاد تو دلخوش بودم

پیرم و از تو همان ساخته با یاد هنوز

۳

دارم آن حجب جوانی که زبان‌بند من است

لب همه خامشیَم دل همه فریاد هنوز

۴

من که با صد دل دیوانه تو را می‌جستم

نیست از سلسله‌ام یک دل آزاد هنوز

۵

پیرم و تیغ جوانیم زند گردن بخت

بس به این تیغ زدن جلدم و جلّاد هنوز

۶

فرخ خاطر من خاطره شهر شماست

خود غم‌آبادم و خاطر فرح‌آباد هنوز

۷

طوطی قند خراسانم و یاد لب تو

می‌گشاید به رخم دکّهٔ قناد هنوز

۸

دوری از بزم تو عمری است که حرمان من است

زدم و می‌زنم از دست غمت داد هنوز

۹

با منت سایه کم از گلشن آزادی چیست

می‌برم شکوه‌ات ای سرو به شمشاد هنوز

۱۰

یاد گلچین معانی و نوید و گلشن

نوش‌خواری بوَد و نشئهٔ معتاد هنوز

۱۱

بیست سال است بهار از سر ما رفته ولی

من همان ماتمیَم در غم استاد هنوز

۱۲

گر به دادم رسید و حال حزینم پرسی

بخت با من به همان شیوهٔ بیداد هنوز

۱۳

صید خونینِ خزیده به شکاف سنگم

که نفس‌درنفسم با سگ صیاد هنوز

۱۴

جوی شیرم نه بس آن چشمهٔ طبع شیرین

بیستونم من و غم تیشهٔ فرهاد هنوز

۱۵

تو به هفتادی و طبع هنرآرای ترا

با عروسان دری حجلهٔ داماد هنوز

۱۶

شهریار از تو و هفتاد تو دلشاد ولی

خود به شصت است و ندیده است دل شاد هنوز

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
بهمن
۱۳۹۴/۰۶/۱۵ - ۰۴:۴۸:۱۹
کسی میدااند استاد فرخ که منظور نظر استاد شهریار است کدام فرخ است؟ با گوگل به نتیجه نرسیدم - سپاس
user_image
ناپلئون
۱۳۹۵/۰۹/۲۱ - ۰۹:۱۵:۳۵
باسلام.*درجواب جناب بهمن*؛شعر بیاد استاد فرخ،در جواب قطعه شعری که استاد فرخ شاعر خراسانی،گفته بودند در بهمن ماه 1348 خورشیدی توسط استاد شهریار ساخته شد.
user_image
دکتر مهدی میرزارسول زاده
۱۳۹۶/۱۲/۱۵ - ۰۰:۵۶:۵۰
سید محمود فرخ خراسانی متخلص به «فرخ» فرزند سید احمد جواهری متخلص به «دانا»، مقدمات فارسی و عربی را در مدارس قدیمه (مکتبی در مجاورت منزلشان) آموخت، الفبای قرآن را فراگرفت و کتاب‏های موش و گربه و حسنین و عاق والدین و حسین کرد و نصاب الصبیان و گلستان سعدی را خواند، امثله و صرف میر را در یکی از حجره‏های صحن نو از آخوند مکتبداری به نام ادیب‏السلطنه آموخت. فنون ادب را (انموذج و هدایة و مغنی و مطول) از محضر شیخ محمدحسین سبزواری و پدر خود (کتاب گوهر مراد را پیش پدرش خواند) فراگرفت، در هشت سالگی به نظم شعر پرداخت، بیشتر اشعار وی به سبک خراسانی است.سال‏ها تصدی امور آستان قدس رضوی را بر عهده داشت و چندی نیز کفیل استانداری خراسان بود. وی در همان حال عضویت هیئت مدیره کارخانه‏ی نخ‏ریسی و برق خسروی را نیز داشت. ضمنا دوره‏های دوازدهم و سیزدهم مجلس شورای ملی نماینده‏ی قوچان بود. در سال‏های آخر عمر در مشهد انزوا گزید و به تأسیس انجمن ادبی فرخ اقدام کرد. در سال 1353 دانشگاه مشهد به محمود فرخ مقام استادی افتخاری دانشکده‏ی ادبیات و علوم انسانی آن دانشگاه را اعطاء کرد.فهرست آثار وی به شرح زیر است: تصحیح و چاپ تاریخ مجمل فصیحی خوافی (سه جلد، 1339)؛ مناظرات و اخوانیات، سفینه‏ی فرخ (دو جلد، 1332)؛ دیوان اشعار ( شامل چهار هزار بیت که به چاپ نرسیده است)؛ روضه‏ی خلد (1345)؛ مثنوی فروزنده و منتخب آثار و شرح احوال استاد منشی باشی نصرت (1331)؛ خلاصه‏ی احوال و منتخب آثار اوحدی اصفهانی معروف به مراغه‏ای و مثنوی منطق‏العشاق یا ده نامه‏ی احدی (1335). از فرخ چند مقاله تحقیقی و ادبی در مجله‏های «آینده» «یغما» «فرهنگ خراسان» و «یادگار» طبع شده است.
user_image
مهدی
۱۴۰۱/۰۸/۲۴ - ۰۱:۳۰:۱۴
معنی کامل  این بیت و آرایه ها و نکات این شعر چی هست   میشه بطور کامل توضیح بدین ممنونم