شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۸ - در راه زندگانی

۱

جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را

نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

۲

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم

به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

۳

به یاد یار دیرین کاروان‌ گم‌ کرده را مانم

که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را

۴

بهاری بود و ما را هم شبابی و شکر خوابی

چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون خزانی را

۵

چه بیداری تلخی بود از خواب خوش مستی

که در کامم به زهر آلود شهد شادمانی را

۶

سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل

خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را

۷

نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده

به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را

۸

به چشم آسمانی گردشی داری بلای جان

خدا را بر مگردان این بلای آسمانی را

۹

نمیری شهریار از شعر شیرین روان گفتن

که از آب بقا جویند عمر جاودانی را

تصاویر و صوت

نوح منوری :
امیر الماسی :
پری ساتکنی عندلیب :
افسر آریا :

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۸/۰۹/۰۶ - ۱۷:۳۳:۳۹
با درودوسپاس فراوان در مصرع دوم بیت هشتم " خدا را " بجای " خدایا " صحیح است.همچنین در مصرع دوم ازآخرین بیت "جویند" صحیح می باشد.
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
user_image
پرستو
۱۳۸۸/۱۲/۰۲ - ۰۲:۰۳:۲۶
واقعا" حکیمانه است و در مورد همه نیز صدق می کند
user_image
سیاوش
۱۳۸۹/۰۵/۱۸ - ۱۱:۱۰:۱۶
با اینکه تجربه ی سنی ایشان را ندارم ولی با تمام وجود درک می کنم که چه می گوید 24 .
user_image
حسن
۱۳۸۹/۰۷/۲۶ - ۱۲:۵۳:۲۹
شهریار شهریار شعرفارسی وترکی است
user_image
سعید
۱۳۸۹/۰۸/۰۵ - ۰۱:۲۵:۴۴
به درستی که انسان ها تمام عمر خود را صرف پیدا کردن زندگی میکنند ولی غافل از اینند که زندگی همین است که میگذرد با تمام زیبایی هایش
user_image
فرید واحدی
۱۳۸۹/۱۰/۲۷ - ۱۳:۵۳:۲۲
دکتر شریعتی: تمام عمر به دنبال خوشبختی میگشتیم غافل از اینکه خوش بختی لحظه هایی بود که گذشت
user_image
حلاج
۱۳۹۰/۰۸/۱۰ - ۰۷:۴۰:۵۰
جمیله ای است عروس جهان ولی هشدار .....که این مخدره در عقد کس نمیاید
user_image
محمد
۱۳۹۱/۰۹/۱۸ - ۰۴:۵۷:۲۷
همیشه به این فکر می‌کنم که چرا جوانان نمی‌خواهند قبول کنند که جوانی گذراست و غرور جوانی نیز به درد هیچ چیزی نمی‌خورد
user_image
Amir Marashi
۱۳۹۱/۱۲/۱۷ - ۱۳:۴۲:۰۸
سطر دوم مصرع اول بجای «بار پیری» باید «پای پیری» گذاشته شود
user_image
مهدی
۱۳۹۲/۰۳/۰۵ - ۰۹:۳۳:۰۸
دل بر این پیره زن عشوه گر دهر نبندید کین عروسیست که در عقد بسی داماد است این حقر از عاشقان شعر استاد هستم و بخصوص این غزل بسیار زیبا چون در جوانی بسیار غم ها چشیده ام
user_image
tanin
۱۳۹۳/۰۲/۰۶ - ۰۷:۰۷:۰۹
مجو درستی عهد از جهان سست نهاد که این عجوزه عروس هزار داماد است.کاش قدر جوانی را بدانیم که چون باد در گذر است.
user_image
محسن بورعطا
۱۳۹۳/۰۲/۲۵ - ۰۰:۴۳:۲۰
زندگی اجبار است لاجرم باید زیست
user_image
فاطمه سادات
۱۳۹۴/۰۵/۲۸ - ۲۳:۳۱:۵۶
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی راشهریار دل و جان
user_image
احمد
۱۳۹۵/۰۶/۲۸ - ۰۰:۲۹:۱۰
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی رادرستش اینه کهنجستم زندگانی را تبه کردم جوانی را
user_image
خَموش
۱۳۹۹/۰۴/۱۰ - ۱۵:۵۸:۲۱
ایام شباب، روزگار عطش گرفتن برای فهم ناگفته های زندگی، و آنچه که فراتر از وجود و نفوس مان و حتی ظرفیت هایمان است، و آنچه که نباید فهنید... محاولت برای اینکه فکر محدود خود را چراغی بر ادراک و اکتشاف ناگفته ها و ناشنیده ها کنیم، چراغی بر تخیلات که در افکار خود بدان بازی می‌دهیم و خواهان تحقق بخشیدن به آن در دنیای خارج از چارچوب ذهن تاریک هستیم؛ غافل از آنکه پرده ها در پشت پرده های صحنه زندگانی است و ما تنها جزء کوچکی از این بازی هستیم و موظف به ایفای نقشی که باید انجام دهیم، همان راهی که قبلا رسم کرده ایم و اکنون برای گذشته رسم میکنیم.روزی که شمع چراغ جوانی کم سو تر شد خواهیم فهمید که چیزی نخواهیم فهمید و چیزی فراتر از مرزهای ذهنمان دستگیرمان نخواهد شد... گاهی باید آنچه را که نخواهیم فهمید قبول و با تمام وجود بدان اعتماد کنیم (جوانی هست و لذت عشق جوانی)... در جستجوی عمر جاودانی، گم نکنیم جوانی؛ که روزی خواهیم طلبید، مجدد این جوانی... (برداشت متفاوت ذهن مکدر یک مشتاق در گوشه ای از خانه ای در سرزمینی )
user_image
محمدعلی مدیری
۱۳۹۹/۰۴/۲۳ - ۰۱:۴۴:۵۱
زندگی شاید آن لبخندی ست که امروز دریغش کردیم
user_image
امین
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ - ۱۵:۰۹:۳۰
با درود.در مصرع دوم بیت ششم، به جای «به زهرآلود» باید نوشته شود «به زهر آلود»، یعنی آلوده به زهر کرد.سپاس
user_image
امین
۱۳۹۹/۰۵/۰۴ - ۱۵:۱۰:۱۴
با درود.در مصرع دوم بیت پنجم، به جای «به زهرآلود» باید نوشته شود «به زهر آلود»، یعنی آلوده به زهر کرد.سپاس
user_image
فریبرز شکاری
۱۴۰۱/۰۱/۰۴ - ۰۴:۰۳:۴۳
در بیت چهارم، قافیه «خزانی» درست می‌باشد.