شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۸۴ - در کوچه باغات شمران

۱

دل شبست و به شمران سراغ باغ تو گیرم

گه از زمین و گه از آسمان سراغ تو گیرم

۲

به جای آب روان نیستم دریغ که در جوی

به سر بغلطم و در پیش راه باغ تو گیرم

۳

نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن

به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم

۴

به بام قصر بیا و چراغ چهره بیفروز

که راه باغ تو در پرتو چراغ تو گیرم

۵

به انعکاس افق لکه ابر بینم و خواهم

چو زلف بور تو انسی به چشم زاغ تو گیرم

۶

نسیم باغ تو خواهم شدن که شاخه گل را

ز هر طرف که بچرخی دم دماغ تو گیرم

۷

به جستجوی تو بس سرکشیدم از در و دیوار

سزد که منصب جاسوسی از کلاغ تو گیرم

۸

حریف بزم شراب تو شهریار نباشد

مگر شبی به غلامی به کف ایاغ تو گیرم

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :
عندلیب :

نظرات

user_image
اصغر
۱۳۹۳/۰۳/۰۳ - ۰۰:۵۶:۳۲
در بیت چهارم استاد از این بیت حافظ اقتباس کرده اند :ستاره ی شب هجران نمی فشاند نوربه بام قصر برآ وچراغ مه بر کن