شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۸۶ - نگین گم شده

۱

گلچین که آمد ای گل من در چمن نباشم

آخر نه باغبانم شرط است من نباشم

۲

ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار

چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم

۳

عهدی که رشته آن با اشک تاب دادی

زلف تو خود بگوید من دل شکن نباشم

۴

اکنون که شمع جمعی دودم به سر رود به

تا چشم رشک و غیرت در انجمن نباشم

۵

بی چون تو همزبانی من در وطن غریبم

گر باید این غریبی گو در وطن نباشم

۶

عشقم به خلوت شب با غنچه‌های وحشی‌ست

من بلبلم حریف زاغ و زغن نباشم

۷

گیرم نگین جم بود اکنون که یاوه کردم

محتاج مهره‌بازی با اهرمن نباشم

۸

با عشق زادم ای دل با عشق میرم ای جان

من بیش از این اسیر زندان تن نباشم

۹

بیژن به چاه دیو و چشم منیژه گریان

گر غیرتم نجوشد پس تهمتن نباشم

۱۰

بیگانه بود یار و بگرفت خوی اغیار

من نیز شهریاراجز خویشتن نباشم

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
بابک هاشمی
۱۳۹۴/۰۳/۱۷ - ۲۳:۲۵:۰۵
در مصرع دوم بیت اول این غزل زیبا کلمه {به} بجای {نه} صحیح تر می باشد : آخر به باغبانم شرط است من نباشمک
user_image
محبوبه
۱۳۹۴/۰۹/۰۸ - ۱۱:۰۸:۰۴
الحق در عشق تتهمتن بوذو واقعا عاشق معاصر استت یا بهتر یکوییم مجنون معاصر استت
user_image
Metis
۱۳۹۵/۰۹/۲۹ - ۰۴:۳۶:۳۱
در بیت دوم همان کلمه "نه" صحیح است0 اخر نه باغبانم= به کنایه میگوید انگار نه انگار که باغبانم و این گل را من پرودم0 آنگاه دیگری (رقیب) در غیاب من گلم را میچیند0