شهریار

شهریار

غزل شمارهٔ ۸۷ - دیگجوش

۱

اگرچه رند و خراب و گدای خانه به دوشم

گدائی در عشقت به سلطنت نفروشم

۲

اگرچه چهره به پشت هزار پرده بپوشی

توئی که چشمه نوشی من از تو چشم نپوشم

۳

چو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعی

گرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشم

۴

خراش سینه مگو، سیم ساز عاشق زخمی

که سینه‌ها بخراشد به زخمه‌های خروشم

۵

به نیش ناوک مژگان بسازمش به امیدی

که لعل لب بچشاند مذاق چشمهٔ نوشم

۶

فلک خمیده نگاهش به من که با تن چون دوک

چگونه بار امانت نشانده اند به دوشم

۷

نه شمعی و نه چراغی در این سراچهٔ چشمم

نه پیکی و نه پیامی بر این دریچهٔ گوشم

۸

کشیده کار به جایی که نام دیو، سلیمان

گرم نه دست به خاتم، چه سود از اینکه بکوشم

۹

چرا سبوکش دُردی‌کشان عشق نباشم

مگر نه رندِ خرابات پیرِ باده‌فروشم

۱۰

چنان به خمر و خمار تو خوابناکم و مدهوش

که مشکل آورد آشوب رستخیز به هوشم

۱۱

صلای عشق به گوشم سروش داده به طفلی

هنوز گوش به فرمان آن صلای سروشم

۱۲

تو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموز

گمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم

تصاویر و صوت

پری ساتکنی عندلیب :

نظرات

user_image
ارژنگ
۱۳۹۱/۰۲/۲۱ - ۰۵:۵۰:۴۲
در یک فایلی که من از استاد شهریار دارم این شعر به صورت زیر خوانده میشوداگر چه رند خراب و گدای خانه به دوشمگدائی در جانان به سلطنت نفروشمچو دیگجوش فقیران بر آتشم من و جمعیگرسنه غم عشقند و عاشقند به جوشمبریشم طرب چنگ آسمانم و چون چنگبه دخمه ای که خراب شد رگم چرا نفروشم فلک دوتا شده بیند که من بدین تن لاغرچگونه بار امانت نهاده اند به دوشمچگونه پند نیوشم به گوش هوش که خود عشقنهاده پنبه به حکمت به گوش پند نیوشماگر جمال تو باشد به جسم و جان هه چشمندوگر پیام تو آید به جان و دل همه گوشندسزد که ناز فروشم به عالم از سر مستیکه مست باده عشق و خمار و باده فروشماگر جهان همه نیش است غم نمی خورم اما به شرط آن که رسد شکّری از آن لب نوشمشبی که هوش دلم زد سروش عرش،صلاییهنوز گوش به زنگ همان صلای سروشمتو شهریار بیان از سکوت نیم شب آموزگمان مبر که گرم لب تکان نخورد خموشم
user_image
محمدحسین ناجی
۱۴۰۱/۰۴/۲۰ - ۰۴:۴۸:۳۰
این بیت:بریشم طرب چنگ آسمانم و چون چنگبه دخمه ای که خراب شد رگم چرا نفروشم در اصل اینگونه است:بریشم طرب چنگ آسمانم و چون چنگبه زخمه ای که خراشد رگم، چرا نخروشمو این مصراعشبی که هوش دلم زد سروش عرش،صلاییشبی به هوش دلم زد...
user_image
Araz Arsalan
۱۴۰۲/۰۶/۲۸ - ۰۴:۱۰:۱۱
فلک دوتا شده بیند که من بدین تن لاغرچگونه بار امانت نهاده اند به دوشم در فایل صوتی بنام "شهریار سخن"، خود استاد شهریار این غزل رو به درخواست هوشنگ ابتهاج میدن به استاد شجریان و آقای شجریان این بیت رو به شکل بالا در حضور خود استاد با ساز آقای لطفی اجرا می کنند ...  لطفا در اشتراک گذاری اشعار استاد شهریار دقت کنید، ایشان که شاعر چند قرن پیش نیستند این همه اختلاف و خطا در انشای اشعارشون داشته باشیم... !