شهریار

شهریار

بلالی باش

۱

یار گونومی گؤی اسگییه توتدو کی دور منی بوشا

جوتچو گؤروبسه ن اؤکوزه اؤکوز قویوب بیزوو قوشا ؟

۲

سن اللینی کئچیب یاشین ، من بیر اوتوز یاشیندا قیز

سؤیله گؤروم اوتوز یاشین نه نیسبتی اللی یاشا ؟

۳

سن یئره قویدون باشیوی من باشیما نه داش سالیم ؟

بلکه من آرتیق یاشادیم نئیله مه لی ؟ دئدیم یاشا

۴

بیرده بلالی باش نچون یانینا سوپورگه باغلاسین؟

بؤرکو باشا قویان گرک بؤرکونه ده بیر یاراشا

۵

بیرده کبین کسیلمه میش سن منه بیر سؤز دئمه دین

یوخسا جهازیمدا گرک گلئیدی بیر حوققا ماشا

۶

دئدیم : قضا گلیب تاپیب ، بیر ایشیدی اولوب کئچیب

قوربانام اول آلا گؤزه ، حئیرانان اول قلم قاشا

۷

منکی اؤزومده بیر گوناه گؤرمه ییرم ، چاره ندیر ؟

پیس بشرین قایداسی دیر ، یاخشی نی گؤرسه دولاشا

۸

دوستا مروت ائتمه لی دوشمه نیله کئچینمه لی

قایدا بودیر ، حئیف دئگیل بشر یولون آشیب چاشا ؟

۹

من ده سنین دای اوغلونام سن ده منیم بی بیم قیزی

گؤنول باخیرسا گونه شه ، گؤزده گرک بیر قاماشا

۱۰

ایندی بیزیم مارال کیمی ، اوچ بالامیز واردی ، گرک

آتا – آنا ساواشسادا ، بونلارا خاطیر باریشا

۱۱

هر کیشی یه عیالی دا ، اؤز جانی تک هؤروکلنیب

هدیه ده اولماز ائله سین عیالی قارداش قارداشا

۱۲

بو دونیا بیر یول کیمی دیر ، بیز آخرت مسافیری

کجاوه ده هاماش گرک اؤز هاماشینان یاناشا

۱۳

آخیرتی اولانلارین ، دونیاسی غم سیز اولمویوب

سئل دی گله ر آخار کئچر ، آمما گرک آشیب – داشا

۱۴

مثل دی : « یئر کی برک اولور ، اؤکوز اؤکوزدن اینجییور »

هی دارتیلیر ایپین قیرا ، یولداشیلا بیر ساواشا

۱۵

بیزیم ده روزیگاریمیز یامان دی ، بیزده عیب یوخ

بلکه وظیفه دیر بشر قونشولاریلان قونوشا

۱۶

حق حیات یوخ داها بیزلره ، چوخ بؤیوک باشی

زندانیمیزدا حققیمیز ، بیر باجا تاپساق ، تاماشا

۱۷

آمما اونون شماتتی آللاها خوش گلمیوبن

گئتدی منیم حیاتیمی ووردی داشا چیخدی باشا

تصاویر و صوت

رسا امید :

نظرات

user_image
رحیم قدرتی
۱۳۹۱/۰۱/۱۹ - ۰۶:۲۶:۲۹
با سلام واحترام وسال نورا برای آن مدریت محترم تبریک وسالی خوب پر بار باشد انشاا... بنده خجالت میکشم بنویسم از طرف این خادم تقدیر نامهبخاطر این همه تلاش وانتخاب این شعر زیبا ، چون برایم ارزش زیادی دارد. امیدوارم موفق باشی و به روح پاک استاد صلوات
user_image
محمد
۱۳۹۱/۰۳/۱۷ - ۰۷:۱۰:۵۱
بسمه تعالیاین شع از زبان استاد نسبت به همسرش نوشته شده است من فقط به دو بیت 14 و 16 اشاره می کنمدربیت 14 از ضرب المثل به صورت فوق العاده استفاده کرده در مسیر زندگی ناهمواریهایی وجود دارد که نبتید تقصیر را به گردن شریک بیندازیم می گوید شریک زندگی باید بداند ناهمواری از آن روزگار است نه از طرفین ودر بیت 16 می گوید در دیدگاه بزرگان (صاحبان حکومت) ما هیچ گونه حق زندگی نداریم حق ما زندان و اگر یک روشنایی بیابیم فقط می توانیم از آن نگاه کنیم وهیچ حقی در زندگی نداریم
user_image
ایمان
۱۳۹۲/۰۴/۲۲ - ۱۱:۰۶:۰۸
دوست عزیز فکر کنم منظور از بیت 16 این دنیاستو استاد زندگی این دنیا رو به زندانی تشبیه کرده که نهایت حق ما در این زندان داشتن یک پنجره کوچیک برای تماشاست
user_image
اردبیلی
۱۳۹۲/۱۰/۲۵ - ۰۴:۵۱:۵۲
درمتنی که به معرفی استاد شهریار می پردازد درکنارشاعرپارسی گوی شاعرترکی گوی راهم اضافه کنیدچون استاد بیشتربه خاطر اشعارترکی اش شناخته میشود
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۳/۲۷ - ۰۶:۵۶:۰۷
در بیت نهم کلمه قیزی باید به قیزیم به معنی دخترم تغییر یابد.
user_image
کاظم حلیمی
۱۳۹۳/۰۷/۰۱ - ۰۶:۴۲:۲۲
سلام -البته منظور استاد از زندان همان فرموده پیامبر است که الدنیا سجن المومن - دنیا زندان مومن است و ما اگر فرصت کنیم و دریچه ای بیابیم سهم ما فقط تماشاست
user_image
آیناز
۱۳۹۴/۰۲/۰۹ - ۰۷:۲۱:۳۸
در جواب آقا یا خانم اردبیلی: در بیت نهم قیژی دریته، یا باید مینوشت بی بی قیزیم یا هم بی بیم قیزی دیگهشعر عالی بود
user_image
آیناز
۱۳۹۴/۰۲/۰۹ - ۰۷:۲۲:۲۹
بیت نهم درسته
user_image
آیناز
۱۳۹۴/۰۲/۰۹ - ۰۷:۳۵:۴۱
بیت ششم مصراع دوم اصلا معنی نمیده که، باید اینطوری میشد: قوربانام او آلا گوزه، حیرانام او قلم گاشا
user_image
امیر خالدی
۱۳۹۴/۱۰/۱۴ - ۰۵:۵۷:۱۵
در فایل صوتی ای که بنده با صدای خود استاد این شعر رو شنیدم در بیت هشتم که اشاره به شعر حضرت حافظ هم داره ( با دوستان مروت با دشمنان مدارا) انتهای مصرع دوم رو استاد "یاخشینی تاپسا دولاشا" قرائت میکنن
user_image
حامد
۱۳۹۵/۱۱/۱۳ - ۱۴:۵۸:۰۷
زمان دونوب شهریاریم،اوتوز یاشینداکی الان قدیر اللی یاشا؛بلکه او تز اوله دنیا مالی گالا آنا
user_image
علی
۱۳۹۷/۰۸/۰۹ - ۰۱:۵۷:۱۶
در بیت اول یار گونومی گؤی اسگییه توتدو کی دور منی بوشاایراد املایی دارد در اصل بایدیار گونومی گؤگ اسگییه دوتدو کی دور منی بوشاگوی یعنی آسمان گوگ یعنی پارچه به رنگ آبی
user_image
منوچهر فداکار
۱۳۹۷/۰۹/۱۴ - ۱۵:۴۵:۴۲
سلام در بیت اول مصرع دوم که نوشته جوتچی گوروبسیز اوکوزه اوکوز گویا در اصل معنی غلطی پیدا میکنه البته تا اونجایی که من یادم هست ودر یکی از کلیپ هایی که با صدای خود استاد از همین شعر بود شنیدم که گفته شد جوتچی گوروبسیز چوبوقا اوکوز گویوب بیزو گوشا که چوبوق به همان چوبهایی گفته میشه که گاو نر به آن بسته میشه جهت شخم زدن پس این نوشته میتونه غلط و بی معنی باشه
user_image
تانیش
۱۳۹۸/۰۵/۰۸ - ۱۳:۵۶:۵۰
سلاماین شعر با توضیحات لازم با صدای استاد شهریار در اینترنت موجود است در صورت امکان آن هم به این مجموعه اضافه شود . با تشکر
user_image
آیینه
۱۳۹۸/۱۲/۱۷ - ۰۷:۲۳:۰۱
ایتن شعر با صدای استاد شهریار موجوداست . ایکاش درمورد شاعران معاصر که شعرشان با صدای خودشان در دسترس است چنین امکانی نیز اضافه شود
user_image
توحید
۱۳۹۹/۰۸/۰۴ - ۱۰:۵۸:۰۲
بیت 6ام حیرانام درست است، بیت8 آزیپ چاشا
user_image
مهدی شایان
۱۳۹۹/۱۰/۰۵ - ۱۳:۵۱:۵۲
سلام خیلی دوست داشتم تا گفته های دوستان رو تکمیل کنم، بیت 16 منظور از تماشای این دنیا، از یک روزنه، همان چشم انسان هستش، زندان روح آدمی، تن و جسم آدمیست، تن و جسم نابود میشود و روح باقی خواهد ماند، وارد بحث روح که خیلی مفصل هست نمیشم، یکی از حواس جسمی انسان، حس بیناییست که با چشمانش تماشا میکند، پس منظور از تماشا همون دیدن دنیا از روزنه چشم آدمیست. ممنون
user_image
وحید
۱۳۹۹/۱۰/۰۷ - ۱۵:۲۰:۲۶
من بعضی از بیتهای شعر رو جور دیگری حفظم مثلا،من بیر اوتوز یاشیندا قیز سنون گچیب الی یاشون/سویله گوروم نه نیسبتی اوتوز یاشین الی یاشا!
user_image
مهدی.ر
۱۳۹۹/۱۰/۱۱ - ۱۱:۲۹:۴۱
بیت ششم مصرع دوم صحیحش اینگونه استقوربانام او آلاگوزه ،حیرانام او قلم قاشاسپاس
user_image
سعید s.b.afshar۳۴۶@gmail.com
۱۴۰۰/۱۰/۱۹ - ۱۶:۳۰:۰۴
دوستان سلام این شعر واقعا فوق العاده اس در بیت اول یار گونومو گوی اسگیه.... استاد با سه بار استفاده ازحرف گ واج آرایی زیبایی خلق کردن و رنج مواجه شدن با شماتت همسر رو بصورت عالی نشون دادن. در بیت سوم هم کلمه یاشا در دومعنی بکار رفته به معنای درود بر تو و همچنین فعل امر زندگی کن که بنظر من در شعر ترکی کم نظیره. دربیت پنجم هم یوخسا جهازیمده گرک... که اشاره بسیار ظریفیه به عادتهای بد ایشان که فوق العاده اس. ارادتمند
user_image
علی سونامی
۱۴۰۲/۰۹/۰۳ - ۰۵:۰۲:۱۵
۱- یار (همسرم) روزگارم را سیاه کرده و می گوید:« بلند شو و طلاقم بده! هیچ دیده ای که از آمیزش دو گاو نر، گوساله ای زاده شود؟! 2- سن تو از پنجاه سال گذشته و من دختری سی ساله ام! بگو ببینم که پنجاه سال و سی سال چه تناسبی با هم دارند؟ 3-تو اگر سرت را روی خاک بگذاری و بمیری، من چه خاکی بر سرم بریزم؟! شاید من عمر بیشتری کردم! آن وقت چه کنم؟! من (شهریار) هم به او گفتم که حق با توست! 4- (همسرم ادامه داد چنین سر پر بلایی چرا دیگر باید جارو هم به دمش ببندد( و بدبختی هایش را افزونتر کند)؟ کسی که کلاهی بر سرش می گذارد، باید به آن کلاه بیارزد! 5- تو قبل از بله برون ( درباره اعتیادت) چیزی به من نگفته بودی! و گرنه در میان جهیزیه ام، بافور و منقل هم می آوردم! 6- من (شهریار) در
پاسخش گفتم: سرنوشت اینگونه شده و کاری است که شده و همه چیز تمام شده! من به فدای آن چشمان زیبا و ابروهای کمانی تو!! 7- من که در خود گناهی نمی بینم! چاره چیست؟ قاعده آدم بد این است که اگر آدم خوبی پیدا کرد خود را به او بچسباند و اذیتش کند! 8- قاعده این است که باید با دوست مروت کرد و با دشمن مدارا نمود. پس حیف نیست که بشر از راه خود منحرف شده و طغیان کند؟ 9- من پسر دایی تو هستم و تو هم دختر عمه منی. ( پس باید با هم هماهنگ تر باشیم) مثل اینکه اگر به خورشید خیره شوی، چشمانت به ناچار باید عکس العمل مناسب نشان دهد. 10- اکنون ما سه فرزند زیبا داریم و پدر و مادر به خاطر فرزندانشان هم که شده باید با هم آشتی کنند و دعوا را فیصله دهند. 11-  هر زنی مثل روح وجان به شوهرش گره خورده است. هیچ برادری نمی تواند همسرش را به برادرش هدیه دهد! 12- این دنیا همانند یک جاده است و ما مسافر آخرتیم. دو همسفر باید در یک کجاوه همدیگر را تحمل کنند و در طول مسیر با هم سازگار باشند. 13- کسانی که در آخرت، عاقبت خوبی خواهند داشت، در این دنیا نمی شود هیچ غم و اندوهی را تحمل نکنند. قضیه همانند سیلی است که می آید و می رود، ولی در مسیرش فراز و نشیب های فراوانی را طی می کند. 14- ضرب المثلی داریم که می گوید: اگر زمین کشاورزی سفت باشد، گاو نر از گاو نر دیگر آزرده شده و تلاش می کند که طنابش را پاره کرده و با آن گاو همراهش درگیر شود! 15- ما هم همانند این دو گاو، روزگارمان بد است و خودمان عیبی نداریم. بلکه ما موظفیم که با همسایگان خود سازگاری پیشه کنیم. 16- ما در این زمانه حتی حق حیات هم نداریم. تنها حقی که در این زندان به ما داده اند این است از روزنه زندان، دنیا را تماشا کنیم! 17- ولی خدا را خوش نمی آید که همسرم مرا اینگونه شماتت کند و زخم زبان بزند که چرا من از تو سنم اینقدر کمتر است! او با رفتنش و مرگ زود هنگامش، شیشهعمر مرا هم به سنگ بست.