طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۰۵

۱

ندانم ساغر عشرت کرا سرشار می‌گردد

که امشب چشم ساقی چون قدح بیدار می‌گردد!

۲

رگ دست مریض عشق دارد شوخی دیگر

فلاطون از خمار نبض او بیمار می‌گردد

۳

بلندی‌های سرو از پستی اقبال قمری شد

نباشد آه بلبل در چمن گل خوار می‌گردد

۴

خیال طره لیلی بود زنجیر پای او

اگر مجنون ما در کوچه و بازار می‌گردد

۵

به هر محفل که شمع عارض او پرتوافکن شد

چو من پروانه بر گرد سرش بسیار می‌گردد

۶

اگر از مشکلات زلف او نحوی کنی روشن

خفای درس الفت معنی تکرار می‌گردد

۷

کشاید هر که بر رویش دری از خانه حیرت

ولی نقش وجودش صورت دیوار می‌گردد

۸

به دست اهرمن چون شانه گر آید سر مویی

سواد کفر زلفش حلقه زنار می‌گردد

۹

شدم پروانه این مصرع بیدل ازآن طغرل

چو شمع از عضو عضوم آگهی سرشار می‌گردد

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۰۲

نظرات