طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۰۶

۱

اگر آیینه بر روی تو عرض مدعا دارد

ز دست صورتت زنجیر حیرانی به پا دارد

۲

عصای قامت پیریست یاد سرو آزادت

چو من هر کس به یاد ابرویت قد دوتا دارد

۳

ره عشق است از دل دست می‌باید تو را شستن

که یاد سوزن مژگان او خاری به پا دارد

۴

نباشد لنگری غیر از تو کل کشتی او را

که در موج تلاطم جز خدا کی ناخدا دارد؟!

۵

تسلی‌بخش از زلف مسلسل خاطر خود را

که آخر دور گردون از حوادث کارها دارد!

۶

اگرچه شیوه خوی وی آمد مردم‌آزاری

به مردم چشم او خاصیت مردم گیاه دارد

۷

ندارد خاطرم میل درستی یک سر مویی

که چون زلفش دل ما از شکستن مومیا دارد

۸

اگر زاهد چو من شب‌ها به هجرانت به روز آرد

به تحقیقش نما روشن که تقلید ضیا دارد

۹

هزاران آفرین طغرل به این یک مصرع بیدل

اجابت انفعال از شوخی دست دعا دارد!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۰۳

نظرات