طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۲۴

۱

آه از دور فلک یک لحظه بر کامم نشد

قرعه فال طرب یک بار بر نامم نشد!

۲

در هوای وصل مطلب کردم از آرام رم

هیچ امری موجب تسکین آرامم نشد

۳

سوختم در آتش حسرت چو هندو بارها

خال هندوی بتان از بخت بد رامم نشد

۴

گرچه نوشیدم بسی پیمانه‌های زهر غم

از می عشرت ولی یک جرعه در جامم نشد

۵

تا نهادم در پس صید طلب دام امید

مرغ این وحشت‌سرا در حلقه دامم نشد

۶

خانه‌بردوش خیالش منتظر شب تا سحر

یک طلوع کوکب بخت از لب بامم نشد

۷

طغرلم در دام شد زان هر دو بادام ترش

یک علاج خشکی سودا ز بادامم نشد

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۱۵

نظرات