طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۴۰ - غلام‌جان

۱

غنچه را لعل لبت دلخون کند

سرو را نخل قدت واژون کند

۲

لهجه لعل تو از خاک عدم

مرده صدساله را بیرون کند

۳

آنچه سودای تو با من می‌کند

کی غم لیلیش با مجنون کند؟!

۴

مرهم وصل تو دردم را دواست

لیک هجرانت غمم افزون کند

۵

چشمت ار ماروت بیند بعد ازین

ترک تعلیم فن افسون کند

۶

اشکم از هجر تو چون دریا شود

رفته‌رفته طعنه جیحون کند

۷

نام تو روشن شود هرکس که او

فهم رمز طغرل محزون کند

تصاویر و صوت

نظرات