طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۵

۱

بس که شهد مدعا حال نشد کام مرا

کرده‌اند از سنگ نومیدی مگر جام مرا؟!

۲

غرق موج شبنم خجلت شود رخسار او

هرکه جوید چون نگین گر از جهان نام مرا

۳

آنقدر تمهید سامان جنون دارد دلم

نیست جز خشکی تقاضا طبع بادام مرا!

۴

در دل عاشق نباشد رتبه پست و بلند

فرق چون آیینه از در کی بود بام مرا؟!

۵

چند پاشیدم سرشک دانه تخم عمل

کاش افتد صید مطلب حلقه دام مرا!

۶

ساز قانون مروت کن به مضراب کرم

از صبا گر بشنوی آهنگ پیغام مرا!

۷

فرصت تمهید هستی نیست در باغ جهان

چون شرر یکسان شمر آغاز و انجام مرا

۸

سرخط درس کمال دیگرت در کار نیست

سبحه کن اندر سلوک عشق هر گام مرا!

۹

طغرل از تمکین دل سامان راحت داشتم

بی‌قراری برد آخر ذوق آرام مرا!

تصاویر و صوت

نظرات