
طغرل احراری
شمارهٔ ۱۶
۱
تا عروج باده زد دستی گریبان مرا
موج می شیرازه خواهد گشت دامان مرا
۲
سرمه چشم حیا را ساز خاموشی کند
از قضا گر بگذرد بلبل نیسان مرا
۳
بس که گلزار خیالم دارد از گل رنگ رنگ
گر هوس داری تماشا کن گلستان مرا!
۴
چون گوهر مضمون یک معنیام از پا تا به سر
امتیازی نیست از دامن گریبان مرا
۵
پیش نیرویم کند رستم سجود اعتراف
گر ببیند صولت بازوی دستان مرا
۶
میکند ختم کمال درس علم عاشقی
یک دمی مجنون نشیند گر دبستان مرا
۷
گرچه صد گوهر کشیدم دوش در سلک سخن
اعتباری کی بود امروز دیوان مرا؟!
۸
پیشکش در پیش ابرویش سری آوردهام
کی بود قدری به نزد تیغ او جان مرا؟!
۹
طغرل از صبح امیدم یک شرر پیدا نشد
تا نماید روشنی شمع شبستان مرا!
تصاویر و صوت

نظرات