طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۱۷۸

۱

در غمت جان دادم و اما تو در نازی هنوز

در بساط عشق رخماتم تو شهبازی هنوز

۲

تیغ ابرو بی‌گنه عریان به قتلم کرده‌ای

چون عروج نشئه می بر سرم تازی هنوز

۳

گشتم از داغ غمت سرگرم انجام فراق

دولت وصلت ندیده فرقت آغازی هنوز

۴

نآیدت شرم از مشبک‌های سوراخ دلم

بر سرم همچون هدف تیر غم اندازی هنوز

۵

چند گفتم در مقام وصل خودداری نما

از هجوم اضطراب ای اشک غمازی هنوز!

۶

جان دهد لعلش به هنگام سخن اموات را

شرم دار ای مدعی طالب به اعجازی هنوز!

۷

داشتی طغرل شکایت‌ها شب از دست فراق

از جدایی همچو نی با ناله دمسازی هنوز

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۵۱

نظرات