
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۱۵
۱
دارد چمن ز رونق فصل بهار رنگ
هر برگ گل گرفته مگر از هزار رنگ؟!
۲
امروز در بساط گلستان به فرش ناز
خوابیده است شاهد گل در کنار رنگ
۳
مانند زاهدان تو به سجاده چمن
از دانههای سبحه شبنم شمار رنگ
۴
دارد به باغ عزم سفر کاروان گل
گویا که میرود ز پی نوبهار رنگ
۵
از بس که ریختم به فراقش سرشک غم
چشمم برد به گریه ز شمع مزار رنگ
۶
نظاره کن به باغ که فرصت غنیمت است
از بس که گشته توسن گل را سوار رنگ!
۷
بیرنگی است رنگ خم نیلی فلک
گر نیست باور تو ازین خم برآر رنگ!
۸
گل را به پیش روی تو سامان خجلت است
نبود به جز عرق به رخ شرمسار رنگ
۹
طغرل نگر که حضرت بیدل چه گفته است
اینجاست بیبقا گل و بیاعتبار رنگ!
تصاویر و صوت

نظرات