طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۱۷ - حبیب‌جان

۱

حافظت از چشم بد بادا خداوند تعال

باد یارب نخل قدت در محل اعتدال!

۲

باده پیمای می میخانه شوق توام

چند پنهان می‌کنی رخ را ز ما بنما جمال!

۳

یک شبی سوی من سرگشته محزون بیا

عمرها شد در فراقم من به امید وصال

۴

با که از جبر و جفایت شمه‌ای سازم بیان؟!

جز دل افسرده نبود محرمی در این مقال!

۵

چاره درد دل بیچاره‌ام ساز ای حبیب

مرهم از وصلت بنه دیگر مرا نبود مجال!

۶

از چه رو زافتادگان خویش واقف نیستی

قدر ما را می‌ندانی طفلی ای نازک‌نهال!

۷

ناله‌ها کردم چو نی تأثیر در گوشت نکرد

طغرل آشفته را هرگز نگفتی چیست حال!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۱۷۹

نظرات