
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۲۹
۱
تا به منشور سخن سرمشق طغرا گشتهام
یک جهان مضمون یک عالم معما گشتهام
۲
چشم بد دور از برم امروز همچون آفتاب
از صفای دل در آغوش مسیحا گشتهام
۳
بس که در بحر معانی غوطه خوردم چون گهر
مشتمل با چند معنی همچو علیا گشتهام
۴
تا کشادم عقدههای نسخه درس ادب
سر خط جمعیت عقد ثریا گشتهام
۵
عمرها بگذشت اندر باغ امکان همچو گل
خون دل خوردم که تا محبوب دلها گشتهام
۶
میروم از خویش چون دریا ولی مانند موج
از خیال زلف او زنجیر بر پا گشتهام
۷
گرچه سفتم صد گهر با مثقب تیغ زبان
لیک از بیطالعیها سخت رسوا گشتهام
۸
دم به دم زاندیشه او در خیالآباد دل
همچو ماهی در محیط عشق بیپا گشتهام
۹
گفتمش با زلف او در هم چرا پیچیدهای
گفت در صید برهمن چون چلیپا گشتهام
۱۰
تا سخن سنجیدهام طغرل به میزان ادب
در میان شاعران امروز یکتا گشتهام
تصاویر و صوت

نظرات