طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۳۰

۱

بشنود بلبل اگر اندر گلستان ناله‌ام

می‌کند اندر چمن تمهید سامان ناله‌ام

۲

بهر ساز خویش نی از چوب طوبا بایدم

تا رسد در گوش آن سرو خرامان ناله‌ام

۳

عرض مطلب نیست حاجت پیش ارباب کرم

سر زند در پاش از چاک گریبان ناله‌ام

۴

سوختم پروانه‌سان در آتش شوق عمل

می‌کند در شام غم جوش چراغان ناله‌ام

۵

زینهار ای آرزو گستاخ بر آن در مرو

خسرو غم را بود امروز دربان ناله‌ام

۶

خوشه‌چین خرمن گیسوی مشکینش بودم

زآن سبب رفته‌ست اندر سنبلستان ناله‌ام

۷

ساز ما هر چند در بازار عبرت کم‌بهاست

نزد عشاق است لیکن خوشتر از جان ناله‌ام

۸

نیست حاجت در مریض عشق داروی دگر

هست در زخم غم او بس که درمان ناله‌ام

۹

نالم از یک مصرع بیدل که طغرل گفته است

درد آن دارم که خواهد شد پریشان ناله‌ام

تصاویر و صوت

نظرات