
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۴۲ - حبیبجان
۱
حجاب از رخ فکن دلبر که زارم
مرا مگذار اندر انتظارم
۲
بگیر از روی ماهت برقع ناز
که دور از نور رخسارت به نارم
۳
یکی سرگشتهام در دشت عشقت
ز تیر یک نگاهت دلفگارم
۴
چنارآسا فروزم آتش از دل
ز سوز محنت و اندوه یارم
۵
به جای شهد نوشم زهر غم را
میان اهل عالم خوار و زارم
۶
الا ای شوخ بیپروا نگاهی
به سوی من نما امیدوارم!
۷
ندانم باعث جبر و جفایت
به طغرل چیست ای زیبانگارم؟!
تصاویر و صوت

نظرات