
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۵۱
۱
حدیث زلف او خواهم خطی از هاله بنویسم
به جای وصف خویش شعله جواله بنویسم
۲
در آن مکتوب که شرح قصه هجرش بیان سازم
قلم از آه بلبل میکنم گر ناله بنویسم
۳
اگر خواهم سواد نسخه دیوان عشق او
به داغم گر رسد نوبت به برگ لاله بنویسم
۴
مپرس از من حدیث گرمی آن لعل گلگونش
فتد در صفحهام آتش اگر تبخاله بنویسم
۵
پی تحریر کلک من تبسم خندهای دارد
که جای حرف دندانش نقط از ژاله بنویسم
۶
نبینی در جهان جز حلقه قوس قزح دیگر
به مد ابرویش روزی که من دنباله بنویسم
۷
نویسی حال عشاقش بیان کن شمهای با من
که من شیدای اویم خویشتن را واله بنویسم
۸
جز ارباب معانی جمله خلق جهان یکسر
کم از گاوند در دانش مگر گوساله بنویسم؟!
۹
خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن بیدل
قلم در موج گوهر بشکنم تبخاله بنویسم!
تصاویر و صوت

نظرات