طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۶۲ - عبدالهریم جان

۱

عشق تو بلای جان و دینم

درد و الم تو آن و اینم

۲

با عشق تو شهره زمانم

گر چند فتاده زمینم

۳

داغم ز غم تو لاله‌آسا

چاک است ازان دل حزینم

۴

ای صید کمان ابرویت من

چشم تو همیشه در کمینم!

۵

لعلت به ستیزه می‌فشاند

حنظل به دهن ز انگبینم

۶

هرچند که دورم از بر تو

نام تو بود خط نگینم

۷

رم کرده ز ما غزال خویت

بودست مگر قدر همینم؟!

۸

یک بار نگفتی از تلطف

کای عاشق زار کمترینم!

۹

مقصود تو چیست کآنچنانی؟!

تا بو که بگویمت چنینم

۱۰

جان و دل و دین به باد دادم

با مصحف روی تو یمینم!

۱۱

از عشق تو سود من همین بس

فرهاد بگفته آفرینم!

۱۲

نامم چو به عاشقی علم شد

طغرل شده سرخط جبینم

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۲۱۱

نظرات

user_image
حمیدرضا
۱۴۰۱/۰۳/۰۶ - ۰۱:۲۶:۱۹
به نقل از یادداشت دوستی که عنوان را پیشنهاد کرده‌اند: «عنوان نقل از کتاب کاروان محبت اثر شاعر | اگر سرحرف هر بیت را به هم بچسبانیم به عبدالهریم‌جان می‌رسیم.»