طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۶۷

۱

مرحبا ای دلبر سیمین‌تن سیمین‌بدن

جعد مشکینت بود در گردن جانم رسن!

۲

تا خم ابروی پیوست تو شد محراب ما

فرض آمد سجده با پیر و جوان و مرد و زن

۳

این همه بیداد یا رب از کجا آموختی

حبذا نارفته از لعل لبت بوی لبن؟!

۴

از حریم درگه خود دور کن اغیار را

زاغ را لایق نباشد آشیان اندر چمن!

۵

دیده‌ام خوبان عالم را به خوبی کی بود

چون تو شوخی در میان خوبرویان زمن؟!

۶

بویی از زلفش به چین مستوجب غوغا بود

این قماش فتنه را کس چون برد سوی ختن؟!

۷

همچو من طغرل کسی در عشرت‌آباد جهان

بکر معنی را نیاوردست در عقد سخن!

تصاویر و صوت

نظرات