طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۲۷۵ - تاجی‌جان

۱

تاب رخت ندارد خورشید طاق گردون

بشکسته قدر یاقوت از این دو لعل میگون

۲

امروز چون تو شاهی نبود به ملک خوبی

یکسر سپاه غمزه همراه چشم مفتون

۳

جاری شود ز چشمم گریم اگر ز هجرت

مردم به آب ماند نهری شود چو جیحون

۴

یارب ز ظلم کوشی دائم چرا خموشی

رخ را همیشه پوشی از عاشقان محزون؟!

۵

جام شراب تا کی با غیر ما بنوشی؟!

ای لیلی زمانه رحمی به حال مجنون!

۶

اندر حریم وصلت محرم همیشه اغیار

با ما که مردم از غم لطفی به حق بیچون!

۷

نامت به هر سر بیت بنهاده همچو تاجی

جان شد برون که طغرل تا وا کشید مضمون

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۲۲۰

نظرات