
طغرل احراری
شمارهٔ ۲۸۳ - مردانقلی
۱
ماه تمام من که منم مستمند تو
مرغ دلم فتاده به دام کمند تو
۲
رفتار خویش کبک دری ترک میکند
بیند اگر خرام قد دلپسند تو
۳
در ملک حسن خسرو فرمانروا تویی
دل نیست در جهان که نباشد به بند تو!
۴
ای قامت بلند تو سرمشق دلبری
جانم فدای قامت بالا بلند تو!
۵
نرد مفاخرت ز فلک میبرد زمین
زیرا که محرم است به نعل سمند تو
۶
قربان آن شوم که تو را آفریده است
در هر کجا بود سخن از چون و چند تو
۷
لبهای غنچه وا نشود گر روی به باغ
از شرم خنده لب شیرین ز قند تو
۸
یاد از هوای سجده ابروت میکند
طغرل نکرده وهم ز تیغ پرند تو
نظرات