
طغرل احراری
شمارهٔ ۳۷
۱
هر کس که رخ تو دید جانا
عاشق به تو گشت آن زمانا
۲
مرغ دل صد هزار عاشق
در قید تو شد ز بحر دانا
۳
تیر نگهت گذشت از جان
ابروی کج تو چون کمانا!
۴
خون شد دل ما چرا نگویی
حرفی ز وفا از آن دهانا؟!
۵
از چین جبین توست معلوم
رنجیده ز عاشقان همانا
۶
تصدیق مکن تصوری کن
آن نقطه ما ز دشمنانا!
۷
گشته به جهان فسانه طغرل
با تیر ملامت او نشانا!
نظرات