
طغرل احراری
شمارهٔ ۴
۱
اگر به گوشه چشمی نظر کنی ما را
به یک نگاه کنی صید خویش دلها را!
۲
هزار عابد و زاهد همیشود میْنوش
به محفلی که تو گیری به دست صهبا را!
۳
به طوق بندگی گردن نهد چو قمری سرو
ببیند ار به چمن این قد دلآرا را!
۴
کشیده مردم چشمت برای قتلم تیر
کجا رهم که زند ناوک تو عنقا را!
۵
مشام جان و دل از نکهت تو تر گردد
اگر به باد دهی زلف عنبرآسا را!
۶
سنای پیر خرابات بایدم گفتن
که داد با من مخمور پای خُمجا را!
۷
بیار ساقی قدح را چه جای اهمال است
به رهن باده دهم خرقه مصلا را!
۸
شهید خنجر مژگان او شدم طغرل
بکش ز تربت من گر گذر کنی پا را!
تصاویر و صوت

نظرات