طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۴۱

۱

اگر اینست با خوبان عالم آشنایی‌ها

توان کردن چو نی فریاد از دست جدایی‌ها

۲

نآمد زورق من در کنار ساحل وصلش

به بحر عشق هر چندی که کردم ناخدایی‌ها!

۳

توان دریافت از مضمون من کوتاهی فکرم

که نخلش را مثل کردم به شمشاد از رسایی‌ها

۴

به روی خویش تا کردی دچار آیینه حیرانم

که جوهر را نمی‌زیبد جلا از خودنمایی‌ها!

۵

وفا چون عمر من ای بی‌وفا هرگز نمی‌سازی

مگر از عمر آموزی تو رسم بی‌وفایی‌ها؟!

۶

به خاک آرم به زور پنجه گفتار اغیارت

اگر در عشق تو با من کند زورآزمایی‌ها!

۷

بحمدالله که با دیر محبت مرشدم طغرل

به می آلوده کردم پیرهن از پارسایی‌ها!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۵۹

نظرات