
طغرل احراری
شمارهٔ ۴۳
۱
ای بهار ناز بهر زینت گلها بیا!
سیر دریا آرزو داری به چشم ما بیا!
۲
کردهام دور از رخت تمهید سامان جنون
ای سویدای دلم را دافع سودا بیا!
۳
از وفا داریم هر دم آرزوی مقدمت
هر بن مو چشم امید است سوی ما بیا!
۴
کی بود بیمی به ما زین سستمغزان دغل
گر بیایی جانب ما سخت بیپروا بیا!
۵
دل ز هجران تو آشفتست چون اوراق گل
مرحبا ای غنچه جمعیت دلها بیا!
۶
نیست قانون محبت ساز نیرنگ دویی
ای تن من خاک پایت آمدی تنها بیا!
۷
ای خوش آن مصرع که طغرل میسراید بیدلی
یا مرا از خود ببر آن جا که هستی یا بیا!
تصاویر و صوت

نظرات