
طغرل احراری
شمارهٔ ۶۱
۱
تا نهال قامت او را صنوبر چاکر است
در چمن قمری ز حسرت همدم خاکستر است
۲
بر ثبوت امتیاز حسنش از خوبان دهر
سبزه خط زمرد فام لعلش محضر است
۳
دوش در گلشن حدیث جعد گیسویش گذشت
سنبل امروز از خجالت پایمال صرصر است
۴
در خیال لعل او چون غنچه بگشایم دهن
ناقه فکرم سراپا زیر بار شکر است!
۵
بر فروغ دیده منت کی کشم از توتیا
مردم چشم مرا تا روی خوبان منظر است؟!
۶
خواست هوشم در شب زلفش شبیخون آورد
شحنه خالش گرفت کین دور شاه دیگر است!
۷
طغرل از آسیب چشم بد جمالش را چه باک
تا دلم در آتش عشقش سپند مجمر است!
تصاویر و صوت

نظرات