طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۸۳

۱

باده رندان را شراب کوثری‌ست

گردن مینا در آغوش پری‌ست

۲

از رموز مشکلات زلف او

گر گذشتی بی‌تأمل سرسری‌ست!

۳

انقلاب رنگ فطرت کار نیست

مادگی‌های زغن هم از نری‌ست!

۴

جوهرت آیینه‌سان گل می‌کند

خشکی سودایت از جوش تری‌ست

۵

آه بلبل می‌زند آتش به باغ

در برش گر جامه خاکستری‌ست

۶

سنگدل را نیست ره در بزم ما

دشمن این شیشه و مینا پری‌ست

۷

رهبر نال از ضعیفی ناله شد

محرم قانون ساز از لاغری‌ست

۸

طرح الفت داده رخسارش به هم

آب و آتش را اگر چه داوری‌ست

۹

همچو زلفش نیست استاد دگر

بس که شاگردش سپهر چنبری‌ست!

۱۰

نرگسش غارتگر اسلام و دین

سنبلش زنار مشق کافری‌ست

۱۱

در فراق از طالع بخت بدم

گرچه فالم قرعه نیک اختری‌ست

۱۲

چشم جادوی تو در مشق فسون

سرخط افسون و سحر سامری‌ست!

۱۳

چار سویت پنج نوبت‌زن پر است

گر به سودای تو ششم مشتری‌ست

۱۴

حبذا طغرل که بیدل گفته است

خودنمایی‌ها کثافت جوهری‌ست!

تصاویر و صوت

نظرات