
طغرل احراری
شمارهٔ ۹۳
۱
سرو نازش هر طرف با قامت دلجو گذشت
شور و غوغای جهان از گنبد مینو گذشت
۲
در چمن سنبل ز خجلت سر به پیش افکنده بود
جانب گلشن مگر بویی ازآن گیسو گذشت؟!
۳
در کمینگاه تغافل چشم او ره میزند
محمل نازش اگر از گوشه ابرو گذشت
۴
دود آه عاشقان فواره بر گردون زند
گر سمند ناز او با جلوه از هرسو گذشت
۵
هرسو مو بر تنم مانند خنجر میشود
گر سر مویی دلم را جز سر آن مو گذشت
۶
آفتاب حسن پنداری که آمد در کسوف
تا سودا پیچ و تاب طرهاش از رو گذشت
۷
تا شدم طغرل ز تیر عشق او وحشت کمین
وحشتم اندر بیابان از رم آهو گذشت
نظرات