طغرل احراری

طغرل احراری

شمارهٔ ۹۷

۱

پریشان جعد سنبل از سر زلف سمن‌سایت

گشاده غنچه از خندیدن لعل شکرخایت

۲

بود نظاره چون آیینه لذتگیر دیدارت

سراپا دیده نرگس بود محو تماشایت

۳

بهارستان گلزار جمالت عالمی دارد

سری کو تا بود خالی ز سودای تمنایت؟!

۴

روی دور از برم، جان از تنم آید برون آن دم

بیا تا جان دمد در تن ز طرز آمدن‌هایت!

۵

به راهت ز انتظاری دیده ما شد سفید اینجا

ببخشا توتیای دیده از خاک کف پایت!

۶

ز حسرت مردم ای بدخو نشینی چند با تنها

بود آیا که من بینم تو را خالی ز تنهایت؟!

۷

به دل مهر تو دارد طغرل از اغیار پنهانی

بیا سویم الف‌آسا میان جان دهم جایت!

تصاویر و صوت

کاروان محبت - طغرل احراری - تصویر ۹۷

نظرات