
سلطان ولد
بخش ۴۹ - در تفسیر این آیه که الا ان اولیاء الله لاخوف علیهم و لاهم یحزنون
۱
اولیا را از این خدا فرمود
نیستشان خوف از فنای وجود
۲
در پناهم ز هر بلا ایمن
خوش وسرمست در لقا ساکن
۳
خنک آنکس که حق ورا یار است
جان او مست و غرق انوار است
۴
هر دمش از خدا رسد کامی
برتر از دو جهان برد گامی
۵
از ورای زمین و هفت سما
سوی جانان روانه در بیجا
۶
در جهانی که آن ندارد حد
اندر او نیست ضد ّ و ند و عدد
۷
گذر از چون که یار بیچون است
هر که در چون بماند آن دون است
۸
هرکه بگذشت از ح جاب صور
نوع دیگر بود ورا کر و فر
۹
نفس سرکش ورا زبون گردد
ایزدش یار و رهنمون گردد
۱۰
هر که حق را بود بجان جویان
حق ورا هست همچنان جویان
۱۱
بلکه آن جستجوی عشق و قلق
اندرو پست شد ز بر تو حق
۱۲
چون کنی فهم این سر از ایمان
پس بدانی که نیست کس جویان
۱۳
جز خدای علیم در دو جهان
نیست جوینده آشکار و نهان
۱۴
هست از نامهاش یک طالب
طلب جمله عکس آن غالب
نظرات