وطواط

وطواط

شمارهٔ ۱۱۷ - هم در مدح اتسز گوید

۱

شهی که نقش نگین جلال شد نامش

همه ملوک زمانه اسیر در دامش

۲

خدایگان جهان، شاه شیردل اتسز

که شیر چرخ بترسد ز شیر اعلامش

۳

جمیل گشت معالی بحسن اقبالش

جمال یافته معانی بفرایامش

۴

همه اکابر گیتی رهین افضالش

همه افضال ایام غرق انعامش

۵

عدوی دولت او چون بدست گیرد جام

شراب زهر کند روزگار در جامش

۶

در اضطراب از آنست آسمان شب و روز

که برد هیبت شمشیر شاه آرامش

۷

بروز بزم کمین مطربیست ناهید

بروز رزم کهین قایدیست بهرامش

۸

بجز خیال نماند اثر ز کلب الروم

اگر بخواب بیند خیال صمصامش

۹

در افتد ز سریر و بر افتد ز سرور

اگر برند بموالی هند پیغامش

۱۰

عنایت ازلی عدل داده تعلیمش

سعادت فلکی خیر کرده الهامش

۱۱

به نزد عقل ز گردون شریف‌تر باشد

هر آن زمین که مشرف شود به اقدامش

۱۲

بوام دارد بدخواه جان ز خنجر او

شدست وقت که گردد گزارده وامش

۱۳

اگر عدوی وطن ‌گیرد از برون جهان

هم اندر آید آفات از در و بامش

۱۴

مزینست زمانه بجاه و اقبالش

مرتبست ممالک بتیغ و اقلامش

۱۵

کدام عاقل دانا که او نجست هوا ؟

کدام توسن سرکش که آن نشد رامش؟

۱۶

زمانه کرد ز احوال خویش آگاهش

ستاره داد ز اسرار خویش اعلامش

۱۷

همیشه تا که صلاح و فساد اهل زمین

بود ز دور سپهر و ز سیر اجرامش

۱۸

نظام باد هدی را برایت ورایش

جمال باد جهان را بنامه و نامش

۱۹

بهفت قسم زمین ولایتش مرساد

ز هفت گردون رنجی بهفت اندامش

۲۰

چنان‌که کام من از خلعتش بحاصل شد

همیشه باد بحاصل ز مملکت کامش

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
اینجانب
۱۳۹۹/۰۹/۰۵ - ۱۲:۰۲:۲۲
افاضل ایام به جای افضال ایام صحیح استناهیدش به جای ناهیددر اوفتد و بر اوفتد به جای درافتد و برافتدهواش به جای هوا