
وطواط
شمارهٔ ۱۲۲ - در مدح ابوالفضل نصر بن خلف پادشاه نیمروز
۱
پادشاهی کوست ایمان را کنف
پادشاهان را به جاه او شرف
۲
تاج دین، بوالفضل ، شاه نیمروز
ناصر اسلام، نصر بن خلف
۳
اوست امروز آن خلف اندر هدی
کز خصالش زنده شده نام سلف
۴
قدر او نجم معالی را فلک
طبع او در معانی را صدف
۵
ای ز تف آتش شمشیر تو
گشته خفتنان دلیران همچو خف
۶
گنجی اموال تو هنگام عطا
تیر آمال خلایق را هدف
۷
عدل تو از بهر نظم روزگار
نصب کرده ناظری از هر طرف
۸
بحر زاخر خوانمت، نی نی، تراست
صد هزارتن بحر زاخر در دو کف
۹
از عنا تا دیده ای باشد بنم
وز اسف تا سینه ای باشد بتف
۱۰
باد بخش دشمنان تو عنا
باد قسم حاسدان تو اسف
نظرات