وطواط

وطواط

شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح ملک اتسز

۱

ای زلف مشک فام تو لاله سپر شده

دلها بپیش غمزهٔ تیرت سپر شده

۲

با گونهٔ دو عارض و با طعم دو لبت

بازار لاله رفته و آب شکر شده

۳

ای بسته بر میان کمر جور وزین قبل

اندر میان دو دست مرا چون کمر شده

۴

تو رفته از کنار من و در فراق تو

از اشک بی شمار کنار شمر شده

۵

پرورده من بخون جگر مر ترا بناز

وز محنت تو غرقه بخون جگر شده

۶

تو برده سر ز عهد من و بی تو عهد عمر

با صد هزار گونه حوادث بسر شده

۷

بی روی و مویت ، ای بعزیز چو سیم و زر

مویم چو سیم گشته و رویم چو زر شده

۸

از خوب خوب تر شده نقش جمال تو

و احوال من ز عشق تو از بدبتر شده

۹

عشق من و جمال تو در کل شرق و غرب

چون مکرمات خسرو غازی سمر شده

۱۰

خوارزمشاه عالم عادل ، که صدر اوست

اندر زمانه مقصد اهل هنر شده

۱۱

در جسم ملک حشمت او چون روان شده

در چشم مجد همت او چون بصر شده

۱۲

در بسط عدل و رفع ستم عهد ملک او

ایام را قرینهٔ عدل عمر شده

۱۳

با طول و عرض همت بی منتهای او

هفت آسمان و هفت زمین مختصر شده

۱۴

تأیید را عزیمت او مقتدا شده

و اقبال را سیاست او مستقر شده

۱۵

هنگام التقای دو لشکر بحربگاه

اعلام او علامت فتح و ظفر شده

۱۶

ای خار دوستان ز وفاق تو گل شده

وی خیر و دشمنان ز خلاف تر شده

۱۷

در واقعات علم و در حادثات دهر

امر تو پیشوای قضا و قدر شده

۱۸

از آتش حسام تو در ضمن معرکه

چون دود جان دشمن تو پر شر شده

۱۹

گیتی ز بسط تو کمینهٔ نشان شده

گردون ز رفعت تو کهینه اثر شده

۲۰

در باغ و بوستان معالی و مکرمات

ذکر شمایل تو نسیم سحر شده

۲۱

در خشک سال حادثهٔ چرخ سفله طبع

انعام تو مبشر رزق بشر شده

۲۲

گویندگان مدحت و جویندگان زر

سوی جناب تو نفر اندر نفر شده

۲۳

از اصطناع هاه تو در حق اهل فضل

اندر بلاد مشرق و مغرب خبر شده

۲۴

من بنده را فضل قبول تو نام و باگ

در جمله بسیط زمین مشتهر شده

۲۵

دیوان من ز بس غرر مدحهای تو

مانند برج انجم و درج درر شده

۲۶

فرخ نهال سعی مرا در ثنای تو

انواع لذت دو جهانی ثمر شده

۲۷

بوده ز جور حادثه احوال من دگر

و اکنون بحسن تربیت تو دگر شده

۲۸

ما را کنار مکرمت و دوش بر تو

همچون کنار مادر و دوش پدر شده

۲۹

تا هست چرخ دایر و سیر نجوم او

اصناف خلق را سبب نفع و ضر شده

۳۰

تا دور حشر باد ، علی رغم روزگار

جاه ترا بقدر مقر قمر شده

۳۱

بی نهضت سپاه تو از هٔفت فلک

کاشانهٔ عدوی تو زیر و زبر شده

۳۲

از آتش حسام تو و آب چشم خود

لب خشک مانده خصم تو و چشم تر شده

۳۳

قربان وعید تو ، که شعر شریعتند

مقبول حضرت ملک دادگر شده

تصاویر و صوت

دیوان رشید الدین وطواط به کوشش سعید نفیسی - رشید الدین وطواط - تصویر ۴۸۳

نظرات