وطواط

وطواط

شمارهٔ ۲۰۸ - در ستایش ملک اتسز

۱

ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی

تابنده از جمال تو آثار خسروی

۲

هر گه که در مهم معالی ندا دهی

جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی

۳

فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو

از بهر قهر فتنه همی هیچ نغنوی

۴

در کف گرفته خنجر چون آب و پس بطبع

آتش‌ نهاده سوی معالی همی روی

۵

هر روز و هر شب از فلک اندر کنار ملک

اقبال تو نوست و در اقبال تو نوی

۶

گشتست ملک مزرعهٔ تو، که اندرو

جز مکرمت نکاری و جز شکر ندروی

۷

سهم تو مشرکان جهان را همی ‌کند

اندر مضیق زاویهٔ مرک منزوی

۸

چرخ و زمین و هرچه در این دو میانه اند

باشند در طفیل تو جایی که تو روی

۹

از حسن نقش صورت توقیعهای تو

منسوخ گشت نقش تصاویر مانوی

۱۰

هستند از طریق مساوات نزد عقل

جاه تو و فلک چو دو مصراع مثنوی

۱۱

عزی که بیند از تو همی خاک درگهت

هرگز ندیده مسند و ایوان کسروی

۱۲

موقوف بر دعای تو تازی و پارسی

مقصود بر ثنای تو عبری و پهلوی

۱۳

لطف بر ولی تو ظلی بود ظلیل

عنف تو بر عدوی تو دایی بود دوی

۱۴

اوصاف تو مبارک و آثار تو رضی

افعال تو مهذب و اخلاق تو سوی

۱۵

تو از میان زمرهٔ شاهان ممیزی

چون از میان زمرهٔ اشراف موسوی

۱۶

هرگز ز کید هیچ مصنعی تو نشکنی

هرگز بزرق هیچ مزور تو نگروی

۱۷

نهج صیانت تو صراطیست مستقیم

راه دیانت تو طریقیست مستوی

۱۸

بعد از کلام ایزد و اخبار مصطفی

در راه شرع قول تو مقبول و معنوی

۱۹

طبع تو بر دقایق ایام مطلع

لفظ تو بر حقایق آفاق محتوی

۲۰

حساد را حسام تو پی کرد و پست کرد

اقدام با تعدی و اعناق ملتوی

۲۱

جاه تو ایمنست ز عین الکمال، از آنک

در جاه هر زمان تو فزون تر همی شوی

۲۲

تا از حروف هست در اعجاز قافیت

تأسیس ردف و حرف صلت حایل و روی

۲۳

هرگز مباد نقش جلال تو مندرس

هرگز مباد فرش کمال تو منطوی

۲۴

بر قمع کفر و نصر هدی باد تا بحشر

شمشیر تو برنده و بازوی تو قوی

تصاویر و صوت

نظرات