وطواط

وطواط

شمارهٔ ۷۶ - در وصف قصر خوارزمشاه اتسز

۱

زهی ! قصر خوارزمشاهی ، که دولت

ندارد مگر سوی او رخ نهاده

۲

ز سقفش ستاره بعبرت بمانده

ز وهمش زمانه بحیرت فتاده

۳

چو او چشم گردون بخوبی ندیده

چو او دست گیتی بخوشی نداده

۴

هزاران صف از لهو در وی کشیده

هزاران در از خلد در وی گشاده

۵

همه خاکها اندر آن مشک سوده

همه چوبها اندر آن عود ساده

۶

درو شادمانی و تأیید رسته

وزو کامگاری و اقبال زاده

۷

همه تا چو شیری که از روی پشته

نباشد گه جنگ روباه ماده

۸

درو باد خسرو بشادی نشسته

بخدمت شهان پیش او ایستاده

۹

مه گوش هوشش سوی لحن مطرب

همه میل دستش سوی جام باده

۱۰

چو شاه و چو فرزین ملک با وزیرش

خدم چون رخ و اسب و پیل و پیاده

تصاویر و صوت

نظرات