
وطواط
شمارهٔ ۸۳ - در حق فخر الدین
۱
اجل فخر دین ، ای کریم جهان
ترا داد یزدان همه جاه هستی
۲
بفضل و کرم دست گیرم ، که در غم
مرا کشت اندیشهٔ تنگ دستی
۳
بود هیچ آیا که ما خادمان را
شراب سخای تو آرد بمستی ؟
۴
بیک جذبهٔ مکرمت بخت ما را
ببالا رساند کف تو ز پستی ؟
۵
بدو نام نیکو طلب کن بدنیا
که چیزی نیاید ز دنیاپرستی
نظرات