
وطواط
شمارهٔ ۸۴ - در حق جمال الدین
۱
ای یگانه جمال دولت و دین
دلم از هجر خویش خستستی
۲
روی آورده ای بعیش و مرا
پشت بی روی خود شکستستی
۳
در میان ریاض همچو بهشت
با سمن ساعدان نشستستی
۴
دست عشرت گشاده ای و ببند
پای احداث چرخ بستستی
۵
گرت خود نیست راحتی ، باری
از گرانی بنده رستستی
نظرات