
وطواط
شمارهٔ ۴ - در تغزل
۱
معشوقه دلم به تیر اندوه بخست
حیران شدم و کسم نمیگیرد دست
۲
مسکین تن من به پای محنت شد پست
دست غم دوست پشت من خرد شکست
نظرات