یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۱۰۰

۱

خسرو حسن تو جائی زده بر خرگه ناز

که به صد واسطه آنجا نرسد عرض نیاز

۲

سفر کعبه کنم تا به خرابات رسم

زانکه سالک به حقیقت رسد از راه مجاز

۳

ختم کردم سفر زلف بتان تا چه شود

شب تاریک و محل خطر و راه دراز

۴

هر که آن خال سیه دید و لب میگون گفت

عاقبت فرش ره میکده شد سنگ حجاز

۵

بند بر گردن محمود نهم گر ببرد

نام فتراک غلامان تو با زلف ایاز

۶

همه اوصاف خداوندی از اخلاق و کرم

در تو جمع است دریغا که نه ای بنده نواز

۷

دل یغما رهد از چنبر زلف تو اگر

رستن صعوه میسر شود از چنگل باز

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
محمدرضا نعمت‌اللهی
۱۴۰۲/۰۷/۱۵ - ۰۰:۵۳:۵۸
در آخرین بیت اگر کلمه صعوه نام یک حیوان باشد که در «چنگال باز» اسیر شده، معنای بیت کامل می‌شود، ولی من صعوه را به این معنی پیدا نکردم.