
یغمای جندقی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
آنکه یک عقده ز کارش نکند باز منم
چرخ و صد عقده به کارش فکند باز منم
۲
نیست مرغی که پرش رُست و نزَد بالی، ماند
در دل مرغی اگر حسرت پرواز منم
۳
زلف در پای تو کو دست که بینم روزی
تا بدین دولت شایسته سرافراز منم
۴
بگشا لب به تبسم که مسیحا گوید
آنکه هرگز نکند دعوی اعجاز منم
۵
مرد میدان دو جامند حریفان یغما
رندِ خُمخانهکشِ میکدهپرداز منم
نظرات