یغمای جندقی

یغمای جندقی

شمارهٔ ۱۳۵

۱

به جانان درد دل ناگفته ماند ای نطق تقریری

زبان را نیست یارای سخن ای خامه تحریری

۲

رقم کردم ز خون دیده شرح روز هجران را

به سوی او ندارم قاصدی ای باد شبگیری

۳

تماشا برده از جا پای شوقم جلوه ای ای رخ

ز تنهایی دلم دیوانه شد ای زلف زنجیری

۴

بود کان مه به فریادم رسد امدادی ای افغان

بود کان سنگدل رحمی کند ای ناله تاثیری

۵

به یک زخم از تو قانع نیستم تعجیل ای صیاد

به جان مشتاق زخم دیگرم ای عمر تاخیری

۶

به بخت خصم گردی چند طالع شرمی ای کوکب

روی تا کی خلاف رای من ای چرخ تغییری

۷

به کار خود نکو درمانده یغما پندی ای ناصح

جنونم ساخت رسوای جهان ای عقل تدبیری

تصاویر و صوت

نظرات